جایگاه استانداردسازی از گذشته تا امروز

اقتباس از مقاله مهندس فرزین انتصاریان – رییس انجمن مدیریت کیفیت ایران

مقدمه
استاندارد، واژهای که شاید در نگاه اول خشک و فنی به نظر برسد، در حقیقت قلب تپنده کیفیت، اعتماد و توسعه پایدار در جوامع امروزی است. بدون استانداردها، زندگی اجتماعی، تولید صنعتی، تجارت جهانی و حتی سلامت فردی به چالش کشیده میشود. از زمان مصر باستان تا امروز، انسان همواره به دنبال معیارهای مشترکی برای سنجش، اندازهگیری، ایمنی و کیفیت بوده است.
مهندس فرزین انتصاریان در سخنرانی خود به بررسی عمیق جایگاه استاندارد از گذشته تا امروز میپردازد و نشان میدهد که چگونه استانداردسازی از یک مفهوم ابتدایی در اندازهگیری به ابزاری راهبردی برای مدیریت کیفیت، ایمنی و رقابت اقتصادی در سطح جهانی تبدیل شده است.
در این مقاله، با نگاهی بازنویسیشده، مسیر تاریخی و تحولات استاندارد را مرور میکنیم و اهمیت آن را برای سازمانها و اقتصاد امروز توضیح میدهیم.
مروری بر موضوعات مقاله
برای هدایت بهتر مطالعه، محورهای اصلی بحث به شرح زیر هستند:
1. تاریخچه استاندارد از دوران باستان تا دوران مدرن
2. ظهور استانداردهای سیستمهای مدیریتی
3. ضرورت همخوانی و یکپارچگی میان استانداردها
4. طبقهبندی استانداردها و نقش ممیزی
5. استانداردها و موفقیت سازمانها (اثربخشی، کارایی، چابکی)
6. بسترهای قانونی در ایران و مقایسه با اتحادیه اروپا
7. تأثیر استاندارد بر اقتصاد و الزامات جهانی شدن
8. جمعبندی و نتیجهگیری
۱. تاریخچه استاندارد از دوران باستان تا دوران مدرن
استاندارد یک مفهوم نوین نیست؛ ریشههای آن به قبل از تاریخ بازمیگردد. انسان برای زندگی اجتماعی همواره نیازمند معیارهای مشترک بوده است.
در مصر باستان، مهندسان سازنده اهرام برای اجرای دقیق پروژههای عظیم خود نیازمند سیستمهای اندازهگیری بودند. سنگنوشتهها و خطوط هیروگلیف نشان میدهد که اندازهگیری اوزان و مقیاسها به شکل ابتدایی وجود داشته است. استفاده از وجب انسان، زرع، چارک و من نمونههایی از این استانداردهای اولیه هستند.
اما استانداردهای مدون به معنای امروزی از حدود ۳۰۰ تا ۴۰۰ سال پیش آغاز شدند. در آن زمان، صنایع کشتیسازی اروپا برای توسعه تجارت و دریانوردی نیازمند دستورالعملهای مشخصی برای مواد، تجهیزات و روشهای ساخت بودند. همین جا بود که اولین استانداردهای صنعتی به وجود آمد.
با گذشت زمان، استانداردها از موضوعات اندازهگیری فراتر رفتند و به حوزههای محصول، روش و در نهایت سیستمهای مدیریتی گسترش یافتند.

۲. ظهور استانداردهای سیستمهای مدیریتی
برای درک استانداردهای مدیریتی ابتدا باید مفهوم "سیستم" روشن شود. سیستم مجموعهای از عوامل مرتبط است که ورودیها را به خروجی تبدیل میکنند. اگر این عوامل در نظمی مشخص عمل کنند، خروجیها قابل تعریف و قابل پیشبینی خواهند بود.
در یک سازمان تولیدی، نخستین سیستم همان نظام تولید است. اما به مرور نیازهای دیگری نیز مطرح میشوند:
· کیفیت: ضرورت مدیریت کیفیت باعث شکلگیری نظام کیفیت در کنار نظام تولید شد.
· مالی: سازمانها نیازمند نظام مالی برای مدیریت منابع و هزینهها هستند.
· ایمنی و محیطزیست: با افزایش پیچیدگی فعالیتها، نظامهای ایمنی و زیستمحیطی نیز وارد شدند.
به این ترتیب استانداردهای مدیریتی نظیر ISO 9001 (کیفیت) و ISO 14001 (محیط زیست) تدوین شدند. هدف آنها تضمین این بود که سازمانها بتوانند فعالیتهای خود را در شرایطی کنترلشده، نظاممند و قابل اعتماد انجام دهند.

۳. ضرورت همخوانی و یکپارچگی میان استانداردها
با افزایش تعداد استانداردهای مدیریتی، سازمانها با چالش همخوان نبودن آنها روبرو شدند. استانداردهای کیفیت، محیطزیست، ایمنی و سایر حوزهها هر کدام زبان و ساختار خاص خود را داشتند.
برای رفع این مشکل، سازمان جهانی استاندارد (ISO) کمیتههای فنی ایجاد کرد. کمیته فنی 176 (کیفیت) و کمیته فنی 207 (محیطزیست) با همکاری یکدیگر کارگروهی برای هماهنگسازی استانداردها تشکیل دادند.
نتیجه این تلاشها رویکردی بود که در آن استانداردهای مختلف بر محور ISO 9000 همسو شدند. این همخوانی از آشفتگی در سازمانها جلوگیری کرده و استقرار استانداردها را سادهتر ساخت.
۴. طبقهبندی استانداردها و نقش ممیزی
استانداردها به دو گروه اصلی تقسیم میشوند:
1. استانداردهای راهنما: صرفاً توصیههایی کلی ارائه میکنند و اجرای آنها الزامی نیست.
2. استانداردهای الزامی: رعایت همه بندهای آنها ضروری است و قابلیت ممیزی دارند. مانند ISO 9001 و ISO 14001
برای ارزیابی اجرای صحیح این استانداردها، کمیتهای به نام CASCO در سازمان جهانی استاندارد ایجاد شد. این کمیته وظیفه دارد چارچوبی برای ممیزی و ارزیابی انطباق تدوین کند. به این ترتیب نقش نهادهای گواهیدهنده و اعتباردهنده مشخص شد.
۵. استانداردها و موفقیت سازمانها
هیچ سازمانی در فضای رقابتی امروز بدون استانداردهای مدیریتی موفق نخواهد شد. سه عامل کلیدی در این مسیر عبارتاند از:
· اثربخشی: رضایت مشتری به عنوان هدف نهایی هر سازمان
· کارایی: بهرهوری منابع، زمان و هزینه
· چابکی (Agility): توانایی تطبیق با تغییرات سریع آینده

استانداردها چارچوبی هستند که سازمانها میتوانند این سه عامل را در فرآیندهای خود پیادهسازی و تقویت کنند.
مهندس انتصاریان از مثالی زیبا استفاده میکند: اگر یک لیوان شربت را در نظر بگیریم، لیوان همان استاندارد است و شربت محتوای واقعی سازمان. لیوان بدون شربت معنایی ندارد و شربت بدون لیوان قابل استفاده نیست. به همین ترتیب، استاندارد قالبی است که باید با محتوای درست (فرآیندهای واقعی سازمان) پر شود.
۶. بسترهای قانونی در ایران و مقایسه با اتحادیه اروپا
یکی از چالشهای اساسی در ایران، ضعف در قوانین حمایتی مرتبط با مصرفکنندگان است.
در اروپا قانونی به نام Product Liability وجود دارد. طبق آن، اگر محصولی به مصرفکننده آسیب بزند، کافی است ارتباط بین محصول و آسیب ثابت شود؛ مسئولیت اثبات بیگناهی بر عهده تولیدکننده است. جبران خسارت نیز میتواند تا ۱۰۰ میلیون یورو برای هر محصول باشد.
این رویکرد باعث میشود تولیدکنندگان اروپایی به شدت مراقب کیفیت و ایمنی محصولات خود باشند. در مقابل، در ایران چنین قانونی وجود ندارد و تولیدکنندگان بیشتر در برابر سازمانهای نظارتی مسئول هستند تا مصرفکنندگان. همین موضوع باعث میشود کیفیت و ایمنی در بسیاری موارد جدی گرفته نشود.
۷. تأثیر استاندارد بر اقتصاد و الزامات جهانی شدن
ورود به بازارهای جهانی بدون رعایت استانداردها غیرممکن است. اتحادیه اروپا هزاران دستورالعمل و کد اجباری (Directives) برای کیفیت و ایمنی محصولات دارد. هر تولیدکننده یا واردکنندهای که این قوانین را رعایت نکند، اجازه حضور در بازار اروپا را نخواهد داشت.
این مسئله دلیل اصلی کاهش صادرات ایران به اروپا در سالهای اخیر بوده است. بسیاری از محصولات ایرانی به دلیل عدم انطباق با این دستورالعملها نتوانستند وارد بازار اروپا شوند و صادرات به سمت آسیا تغییر مسیر داد.
اما با روند جهانیسازی، دیر یا زود کشورهای آسیایی نیز همین استانداردها را لازمالاجرا خواهند کرد. بنابراین سازمانهای ایرانی برای بقا ناچار به پذیرش و اجرای استانداردهای بینالمللی خواهند بود.
نتیجهگیری
استانداردسازی تنها یک الزام اداری یا ابزاری تبلیغاتی برای سازمانها نیست. استانداردها بستر اصلی برای تضمین کیفیت، ایمنی، بهرهوری و موفقیت پایدار هستند.
همانطور که مهندس فرزین انتصاریان اشاره میکند، مشکل اصلی در کارایی پایین استانداردها نه در خود آنها، بلکه در نگاه سطحی مدیران به این موضوع است. اگر سازمانها استانداردها را بهعنوان ابزاری برای بهبود واقعی فرآیندها و رقابت پایدار ببینند، میتوانند از آنها برای موفقیت در اقتصاد جهانی استفاده کنند.
بنابراین، آینده سازمانهای ایرانی در گرو آن است که استانداردها را از قالب یک مدرک و گواهینامه بیرون بیاورند و به بخشی زنده و پویا از فرهنگ سازمانی خود تبدیل کنند.